سفارش تبلیغ
صبا ویژن
yassin....
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 36174
کل یادداشتها ها : 39

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 91/1/2 ساعت 12:43 ص توسط مهدی همتی


حضرت امام جعفر صادق (ع) می فرمایند :
خداوند هیچ عملی را بدون انتظار فرج نمی پذیرد
منتخب الاثر ح9
ثقة الاسلام کلینی رحمه الله در اصول کافی به سند خود، از اسماعیل جعفی آورده که گفت: مردی بر حضرت ابوجعفر امام باقرعلیه السلام وارد شد و صفحه ای در دست داشت، حضرت باقرعلیه السلام به او فرمود: این نوشته مناظره کننده ای است [1] که پرسش دارد از دینی که عمل در آن مورد قبول است. عرض کرد: رحمت خداوند بر تو باد! همین را خواسته ام. حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام فرمود: گواهی دادن به این که هیچ معبود حقّی جز خداوند نیست و این که محمد بنده و رسول او است و این که اقرار کنی به آنچه از سوی خداوند آمده و ولایت ما خاندان و بیزاری از دشمنمان و تسلیم به امر ما و پرهیزکاری و فروتنی و انتظار قائم ما، که ما را دولتی است که هر وقت خداوند بخواهد آن را خواهد آورد. [2] .

و در همان کتاب ابوالجارود آمده که گفت: به حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا! آیا مودّت و دلباختگی و پیروی مرا نسبت به خودتان می دانید؟ فرمود: آری. عرضه داشتم: من از شما طلبی را می پرسم و می خواهم به من پاسخ دهید، زیرا که چشم من نابینا است و کم تر راه می روم و نمی توانم هر وقت بخواهم به دیدار شما بیایم. فرمود: خواسته ات را بازگوی. عرض کردم: دینی که تو و خاندانت خدای – عزّوجلّ – را با آن دینداری می کنید برایم بیان فرمای، تا خدای – عزّوجلّ – را با آن دینداری نمایم. امام باقرعلیه السلام اگر چه مطلب را کوتاه کردی، ولی سؤال مهمی آوردی. به خدای سوگند! دینی را که من و پدرانم خدای – عزّوجلّ – را با آن دینداری می کنیم برایت می گویم؛ گواهی دادن به این که هیچ معبود حقّی جز خداوند نیست و این که محمد صلی الله علیه وآله رسول خدا است و اقرار کردن به آنچه از نزد خداوند آورده و ولایت ولیّ ما و بیزاری از دشمنمان و تسلیم بودن به امر ما و انتظار قائم ما و اهتمام ورزیدن [در امور واجب و حلال] و پرهیزکاری [از کارهای حرام] می باشد. [3] .
و در غیبت نعمانی به سند خود، از ابوبصیر از حضرت ابوعبداللَّه امام صادق علیه السلام آورده که روزی آن حضرت فرمود: آیا شما را خبر ندهم به آنچه خدای عزوجل هیچ عملی را جز به ان از بندگان نمی پذد؟ گفتند: چرا، فرمود: گواهی دادن به این که هیچ شایسته پرستشی جز خداوند نیست و این که محمد صلی الله علیه وآله بنده و فرستاده او است، و اقرار کردن به آنچه به آن امر فرموده، و ولایت، و بیزاری از دشمنانمان – یعنی خصوص امامان – و تسلیم شدن به آنان، و پرهیزکاری، و کوشش، و اطمینان، و انتظار قائم علیه السلام. سپس فرمود: به درستی که ما را دولتی است که خداوند هر وقت بخواهد آن را [روی کار] می آورد، آن گاه فرمود: هر کس دوست می دارد از جمله اصحاب قائم علیه السلام باشد باید انتظار بکشد و با پرهیزکاری و اخلاق نیک رفتار نماید در حالی که منتظر باشد، پس اگر از دنیا رفت و [پس از مردنش] قائم قیام کرد، برای او پاداشی خواهد بود همانند پاداشی کسی که امام قائم را درک کرده، پس جدّیت کنید و در انتظار بمانید گوارای تان باد ای گروه مشمول رحمت الهی. [4] .
می گویم: عبارت (یعنی خصوص امامان) احتمال دارد که از فرمایش امام علیه السلام باشد، و احتمال می رود که گفته ابوبصیر باشد. و چون منظور از ولایت آن است که امام علیه السلام را در تمام امور سرپرست خود قرار داده و پیروی از او را در همه موارد واجب بداند، حضرت بیان فرمود: کسی ولایتش واجب است که خداوند – عزّوجلّ – او را به امامت و عصمت مخصوص گردانیده، نه هر کسی که منتسب به رسول خدا صلی الله علیه وآله است و دشمنی کردن باید با معاند و دشمن امام علیه السلام باشد خواه از ذرّیه پیغمبر باشد، یا غیر آن ها.
و از آنچه بر وجوب انتظار دلالت می کند، روایتی است که شیخ صدوق رحمه الله در کتاب «کمال الدین» به سند خود، از عبد العظیم حسنی آورده که گفت: بر سرورم حضرت محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام وارد شدم و می خواستم که درباره قائم علیه السلام از آن حضرت سؤال کنم که آیا همان مهدی است یا غیر او؟ پس خود آن حضرت آغاز سخن کرد و به من فرمود: ای ابوالقاسم! به درستی که قائم از ماست و او است مهدی که واجب است در زمان غیبتش انتظار کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد و او سومین [امام] از فرزندان من است. [5] .
و در همان کتاب به دو سند صحیح، از حضرت ابی عبد اللَّه امام صادق علیه السلام آمده که فرمود: نزدیک ترین حالات بندگان نزد خدای – عزّوجلّ – و خشنودترین هنگام او از آنان، زمانی است که حجّت خدای را نیابند و برای آن ها آشکار نشود و از دیدگان آن ها پوشیده بماند که جایگاهش را ندانند و در عین حال بدانند که حجت ها و بینات الهی باطل نشده، پس در آن هنگام هر صبح و شام منتظر باشند که شدیدترین خشم و غضب خداوند بر دشمنانش موقعی است که حجّت خود را از آنان مخفی بدارد و بر آنان آشکار نگردد، البتّه خداوند دانسته است که اولیای او در تردید واقع نمی شوند و اگر می دانست که آن ها در شکّ می افتند، یک چشم برهم زدن حجّت خود را از آنان نهان نمی ساخت و این جز زیر سر اشرار مردم خواهد بود. [6] .
پاورقی
[1] احتمال دارد که کلمه (مخاصم) که در این حدیث آمده نام شخصی باشد که از مطلب مزبور پرسش کرده بود. (مترجم).
[2] اصول کافی، 22:2 ح 13?
[3] اصول کافی، 21:2 ح 10?
[4] غیبت نعمانی، 106 باب المتحیص.
[5] کمال الدین، 377:2 باب 36 ح 1?
[6] کمال الدین، 339:2 باب 33 ح 16?

 

                                                                                              



  



نوشته شده در تاریخ 91/1/1 ساعت 11:1 ص توسط مهدی همتی


آدم با آن مقامى که خدا در آیات سوره مبارکه بقره براى او بیان می‌کند مقام والایى از نظر معرفت و تقوا داشت، او نماینده خدا در زمین بود، معلم فرشتگان بود، او مسجود ملائکه بزرگ خدا گردید، این آدم با این امتیازات مسلماً گناه نمى‏کند، بعلاوه مى‏دانیم او پیامبر بود و هر پیامبرى معصوم است.

 

 

فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فِیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِینٍ

(بقره 36)

 

پس شیطان آن دو را به لغزش انداخت و آنان را از باغى که در آن بودند، خارج ساخت و (در این هنگام به آن‌ها) گفتیم: فرود آیید در حالى که بعضى شما دشمن برخى دیگر است و براى شما در زمین قرارگاه و تا وقتى معیّن بهره و برخوردارى است.

 

گناه آدم چه بود؟

روشن است آدم با آن مقامى که خدا در آیات  قبلی سوره مبارکه بقره براى او بیان کرد مقام والایى از نظر معرفت و تقوا داشت، او نماینده خدا در زمین بود، معلم فرشتگان بود، او مسجود ملائکه بزرگ خدا گردید، این آدم با این امتیازات مسلماً گناه نمى‏کند، بعلاوه مى‏دانیم او پیامبر بود و هر پیامبرى معصوم است.

 

لذا این سؤال مطرح مى‏شود آنچه از آدم سر زد چه بود؟

 

در اینجا سه تفسیر وجود دارد که مکمل یکدیگرند:

 

1- آنچه آدم مرتکب شد" ترک اولى" و یا به عبارت دیگر" گناه نسبى" بود نه" گناه مطلق".

 

گناه مطلق گناهانى است که از هر کس سر زند گناه است و درخور مجازات (مانند شرک و کفر و ظلم و تجاوز) و گناه نسبى آن است که گاه بعضى اعمال مباح و یا حتى مستحبّ درخور مقام افراد بزرگ نیست، آن‌ها باید از این اعمال چشم بپوشند، و به کار مهم‌تر پردازند، در غیر این صورت ترک اولى کرده‏اند، برای مثال نمازى را که ما میخوانیم قسمتى از آن با حضور قلب و قسمتى بى حضور قلب مى‏گذرد درخورشان ما است، این نماز هرگز درخور مقام شخصى همچون پیامبر و على (علیهماالسلام) نیست، او باید سراسر نمازش غرق در حضور در پیشگاه خدا باشد، و اگر غیر این کند حرامى مرتکب نشده اما ترک اولى کرده است.

 

آدم نیز سزاوار بود از آن درخت نخورد هر چند براى او ممنوع نبود بلکه" مکروه" بود.

 

2- نهى خداوند در اینجا نهى ارشادى است، یعنى همانند دستور طبیب که مى‏گوید: فلان غذا را نخور که بیمار مى‏شوى، خداوند نیز به آدم فرمود اگر از درخت ممنوع بخورى از بهشت بیرون خواهى رفت، و به درد و رنج خواهى افتاد، بنا بر این آدم مخالفت فرمان خدا نکرد، بلکه مخالفت نهى ارشادى کرد.3- اساساً بهشت جاى تکلیف نبود بلکه دورانى بود براى آزمایش و آمادگى آدم براى آمدن در روى زمین و این نهى تنها جنبه آزمایشى داشت.

 

بدیهى است منظور این نیست که: شیطان در همه جا به این معنى باشد، بلکه منظور این است که: شیطان معانى مختلفى دارد، که یکى از مصداقهاى روشن آن" ابلیس" و لشکریان و اعوان او است: و مصداق دیگر آن انسانهاى مفسد و منحرف کننده، و احیانا در پاره‏اى از موارد به معنى میکربهاى موذى آمده است

 

مقصود از شیطان در قرآن چیست؟

کلمه" شیطان" از ماده" شطن" گرفته شده، و" شاطن" به معنى" خبیث و پست" آمده است و شیطان به موجود سرکش و متمرد اطلاق مى‏شود، اعم از انسان‏ و یا جن و یا جنبندگان دیگر، و به معنى روح شریر و دور از حق، نیز آمده است، که در حقیقت همه اینها به یک قدر مشترک بازگشت مى‏کنند.

 

البته باید ذکر کنیم که " شیطان" اسم عام (اسم جنس) است، در حالى که" ابلیس" اسم خاص (علم) مى‏باشد، و به عبارت دیگر" شیطان" به هر موجود موذى و منحرف کننده و طاغى و سرکش، خواه انسانى یا غیر انسانى مى‏گویند، و ابلیس نام آن شیطان است که آدم را فریب داد و اکنون هم با لشکر و جنود خود در کمین آدمیان است.

 

از موارد استعمال این کلمه در قرآن نیز بر مى‏آید که شیطان به موجود موذى و مضر گفته مى‏شود، موجودى که از راه راست بر کنار بوده و در صدد آزار دیگران است، موجودى که سعى مى‏کند ایجاد دودستگى نماید، و اختلاف و فساد به راه اندازد، چنان که مى‏خوانیم:

 

" إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ ...،":

 

" شیطان مى‏خواهد بین شما دشمنى و بغض و کینه ایجاد کند ..." (مائده: 91)

 

با توجه به اینکه کلمه" یرید" فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد حاکى از این معنى است که این اراده، اراده همیشگى شیطان است.

 

و از طرفى مى‏بینیم که در قرآن نیز شیطان به موجود خاصى اطلاق نشده، بلکه حتى به انسان‌های شرور و مفسد نیز اطلاق گردیده است. آنجا که مى‏خوانیم:

 

" وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ" ؛" بدینگونه ما براى هر پیامبرى دشمنى از شیطانهاى انسانى و یا جن قرار دادیم" (انعام: 112)

 

و اینکه به ابلیس هم شیطان اطلاق شده بخاطر فساد و شرارتى است که در او وجود دارد.

علاوه بر اینها گاهى کلمه شیطان بر" میکربها" نیز اطلاق شده به عنوان نمونه امیر مؤمنان (علیه السلام) مى‏فرمایند: لا تشربوا الماء من ثلمة الاناء و لا من عروته، فان الشیطان یقعد على العروة و الثلمة ":" از قسمت شکسته و طرف دستگیره ظرف، آب نخورید، زیرا شیطان بر روى دستگیره و قسمت شکسته شده ظرف مى‏نشیند" (کافى جلد 6 کتاب الاطعمة و الاشربة، باب الاوانى)

 

و نیز امام صادق (علیه السلام) مى‏فرماید:" و لا یشرب من اذن الکوز، و لا من کسره ان کان فیه فانه مشرب الشیاطین‏ " (کافى جلد 6 کتاب الاطعمة و الاشربة، باب الاوانى )" از دستگیره و قسمت شکسته کوزه آب مخورید که جایگاه آشامیدن شیطانها است".

 

از قول پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مى‏خوانیم:" موهاى شارب (سبیل) خویش را بلند مگذارید، زیرا شیطان آن را محیط امن براى زندگى خویش قرار مى‏دهد، و در آنجا پنهان مى‏گردد" (کافى جلد 6 کتاب الاطعمة و الاشربة، باب الاوانى) به این ترتیب روشن شد که یکى از معانى شیطان میکربهاى زیانبخش و مضر است.

 

ولى بدیهى است منظور این نیست که: شیطان در همه جا به این معنى باشد، بلکه منظور این است که: شیطان معانى مختلفى دارد، که یکى از مصداقهاى روشن آن" ابلیس" و لشکریان و اعوان او است: و مصداق دیگر آن انسانهاى مفسد و منحرف کننده، و احیانا در پاره‏اى از موارد به معنى میکربهاى موذى آمده است.

 

کلمه" شیطان" از ماده" شطن" گرفته شده، و" شاطن" به معنى" خبیث و پست" آمده است و شیطان به موجود سرکش و متمرد اطلاق مى‏شود، اعم از انسان‏ و یا جن و یا جنبندگان دیگر، و به معنى روح شریر و دور از حق، نیز آمده است، که در حقیقت همه اینها به یک قدر مشترک بازگشت مى‏کنند

 

چرا خدا شیطان را آفرید؟

بسیارى مى‏پرسند شیطان که موجود اغواگرى است اصلا چرا آفریده شد و فلسفه وجود او چیست؟! در پاسخ مى‏گوئیم:

 

اولا: خداوند شیطان را، شیطان نیافرید، به این دلیل که سالها همنشین‏ فرشتگان و بر فطرت پاک بود، ولى بعد از آزادى خود سوء استفاده کرد و بناى طغیان و سرکشى گذارد، پس او در آغاز پاک آفریده شد و انحرافش بر اثر خواست خودش بود.

 

ثانیا: از نظر سازمان آفرینش وجود شیطان براى افراد با ایمان و آنها که مى‏خواهند راه حق را بپویند زیانبخش نیست، بلکه وسیله پیشرفت و تکامل آنها است، چرا که پیشرفت و ترقى و تکامل، همواره در میان تضادها صورت مى‏گیرد.

 

به عبارت روشنتر: انسان تا در برابر دشمن نیرومندى قرار نگیرد هرگز نیروها و نبوغ خود را بسیج نمى‏کند و بکار نمى‏اندازد، همین وجود دشمن نیرومند سبب تحرک و جنبش هر چه بیشتر انسان و در نتیجه ترقى و تکامل او مى‏شود. یکى از فلاسفه بزرگ تاریخ معاصر" تواین‏بى" مى‏گوید: "هیچ تمدن درخشانى در جهان پیدا نشد، مگر این که، ملتى مورد هجوم یک نیروى خارجى قرار گرفت و بر اثر این تهاجم نبوغ و استعداد خود را بکار انداخت و آن چنان تمدن درخشانى را پى‏ریزى کرد".

 

پیام‏های آیه:

1 ـ خطر شیطان، براى بزرگان نیز هست. او به سراغ آدم و حوّا آمد. «فَأَزَلَّهُمَا»

 

شیطان، دشمن دیرینه‏ى نسل بشر است. زیرا از روز اوّل به سراغ پدر و مادر ما رفت. «فَأَزَلَّهُمَا»

 

انسان به خودى خود، جایز الخطا و وسوسه‏پذیر است. «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ»

 

هر انسانى به خاطر استعدادها و لیاقت‏هایى که دارد بهشتى است، ولى خلاف‏ها او را سقوط مى‏دهد. «فَأَخْرَجَهُما5  

 

5 ـ از نافرمانى خداوند و عواقب تلخ وسوسه‏هاى ابلیس، عبرت بگیریم. تحت نفوذ شیطان قرار گرفتن، برابر با خروج از مقامات الهى و محرومیّت از آنهاست. «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ») ( «فَأَخْرَجَهُما»)

 

  زندگى دنیا، موقّتى است. «إِلى‏ حِینٍ»

 



  



نوشته شده در تاریخ 91/1/1 ساعت 10:56 ص توسط مهدی همتی


پسرها

پیرایش گلها

اصطلاح و شستشوی سر

ساعت کار:9 الی 13 ظهر و 16 الی 21 شب

آدرس :....................................................





دخترها

در آریشگاه گلها صد سال جوانتر شوید و سن خود را با دخترتان یکی کنید.

ارائه کلیه خدمات زیبایی...

آرایش صورت با مواد کاملا آمریکایی

آرایش سه بعدی، چهاربعدی،شش بعدی (جدید)

آرایش اروپایی ،خلیجی ،مصری ،افغانی و ...

رنگ مو ،مش یخی، دریایی ،آبکی ،سنگی ،رنگین کمانی ،فضایی و ...

شینیون به سبک بلغارستانی با مدیریت خانوم اسدی از بلغارستان

پاکسازی صورت ،روتوش ،صافکاری با مواد کاملا طبیعی

برطرف کردن هرگونه کک مک، جوش، جای جوش، سایه جوش و...

فوق تخصص سایه های دو جداره ،نسوز ،محوه چشم ،لب ،بینی و ...

سایه های خطی ،مینیاتوری ،خرچنگی ،ابر و باد،ماه و خورشید و ...

تخصص دوخت مو ،هیرا اکتنشن،بافت مو با مهره و کاغذ و مداد

طراحی روی ناخن ،چشم ،لب،گوش،حلق ،بینی و ...

(قابل توجه خانوم های محترم به علت پرشدن صفحه آگهی لطفا برای اطلاع کامل از خدمات آریشگری حضورا به ما مراجع کنید)

تلفن : ...................... موبایل : ............................

خط دوم : ................. خط دوم : .........................

آدرس : ...............................................

با مدیریت خانوم سنایی فوق تخصص زیبایی از امریکا و المان و هندوستان و تاجیکستان و ....






نوشته شده در تاریخ 91/1/1 ساعت 10:20 ص توسط مهدی همتی


رسول اکرم(ص) می فرمایند:

((امت من در زمان مهدی (عج) ازنعمت های فراوان که پیش آنهاست مثل ندیده اند بهره مند میشوند آسمان برایشان می بارد و زمین همه نباتات را خود را می رویاندچشمه ها جاری میگرند و محصولات دوبرابر خواهد شد. در آن وقت مرغان درآشیانه ها وماهیان در دریاها بچه می آورند. و از این نعمتها همه امتاستفاده می کنند.



  



نوشته شده در تاریخ 91/1/1 ساعت 4:0 ص توسط مهدی همتی




  



نوشته شده در تاریخ 91/1/1 ساعت 3:15 ص توسط مهدی همتی


در خانه آه دارد علی

عشق پهلو شکسته داردعلی

آن پسر جان داد فدای مادرش

حسن حسین داغ مادر دارند یاعلی

 

 

 

در خانه آه دارد علی

عشق پهلو شکسته داردعلی

آن پسر جان داد فدای مادرش

حسن حسین داغ مادر دارند یاعلی

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

فاطمیه قصه گوی رنجهاست فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست

فاطمیه شعر داغ لاله است قصه ی زهرای 18 ساله ست

فاطمیه شرح دیوار و در است دفتر در مقام سخت زینب پرور است

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

ما گوشه نشینان غم فاطمیه ایم

محتاج عطا و کرم فاطمیه ایم

عمری است که از داغ غمش سوخته ایم

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

زآن روزی که سیلی خورد زهرا

سیه شد روزگار اهل معنا

شنیدم زعارفی که می فرمود

حکم فرج را کند زهرای سیلی خورده امضا

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

زهرا که شهید گشت بی جرم و گناه

هست از غم او، سینه ی عالم پر آه

ناموس خدا کجا و سیلی خوردن

لا حول و لا قوه الا بالله

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

کشته شد محسن آنان که تماشا کردنند

سند تیر به اصغر زدن امضاء کردنند

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

ای کاش فدک این همه اسرار نداشت

ای کاش مدینه در و دیوار نداشت

فریاد دل محسن زهرا این بود

ای کاش در سوخته مسمار نداشت

بعد از این خورشید می ماند غریب ، می تراود از لبش ام یجیب
. . .

از مشرق قلبم رسیده فاطمیه . رخت عزایم کو ، رسیده فاطمیه .
. .

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

حضرت محمد (ص) : فاطمه پاره تن من است . هر که او را
بیازارد ، مرا آزرده خاطر کرده است و هر که او را شاد کند ، مرا نیز خوشحال نموده
است .

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

دکتر شریعتی:

خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است.

باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست.

«فاطمه، فاطمه است»

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود ،

خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود ،

ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه ،

گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود .

شهادت حضرت زهرا (س) بر شما تسلیت باد

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

یا فاطمه”س” من عقده دل وا نکردم

گشــتم ولی قبـــــر تو را پیـــدا نکردم

چشـــم انتــظارم، مـــهدی”عج”بیاید

تــا تـــربـتــت را پــیــــــــدا نــمـــایـــد

چرا پس بوی غربت یا رب از این خانه می آید

صدای شستن فردی از این کاشانه می آید

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

دانی که چرا صورت زهرا شده نیلی؟

می خواست رخش پیش عدو زرد نباشد

ای کاش یکی بود در آن کوچه و می گفت

آن کس که به زن حمله کند، مرد نباشد

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

بعد از تو ای آشنای غم بی ترانه ام

رفتی و دلشکسته ترین در زمانه ام

چشمم سیاه گشته به راه اجل مگر

گم کرده بعد رفتن تو راه خانه ام

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

این همه خون روی زمین مال چیست؟

سر تو با این درو دیوار چیست؟

جان به فدای تو و معشوق تو

این رخ نیلی تو از بهر چیست ؟

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

الا ای چاه، یارم را گرفتند

گلم,عمرم,بهارم,را گرفتند

میان کوچه ها با ضرب سیلی

همه دارو ندارم را گرفتند

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

برد در شب تا نبیند بی نقاب

ماه نورانی تر از خود، آفتاب

برد در شب پیکری همرنگ شب

بعد از آن شب، نام شب، شد ننگ شب

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

آب! بسوزد دلت/ خاک! شود خاک عزا بر سرت/باد! پریشان شوی/
چشم! الهی که بباری فقط/ پیش نگاه شما… مادر خورشید سوخت

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

حضرت زهرا (س) فرمود: خدایا مرا فارغ کن که تمام توجه ام به
آن باشد که برای آن خلق شده ام.

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

از فاطمه اکتفا به نامش نکنید / نشناخته توصیف مقامش نکنید

هر کس که در او محبت زهرا نیست / علامه اگر هست سلامش نکنید
. ..

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

یا علی رفتم بقیع اما چه سود / هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود

یا علی قبر پرستویت کجاست / آن گل صدبرگ خوشبویت کجاست

هر چه باشد من نمک پرورده ام / دل به عشق فاطمه خوش کرده ام

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

گرچه مظلومی مولا سندی معتبر است این سند ثابت و امضا شده
با میخ در است.

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

سرفصل کتاب آفرینش زهراست

روح ادب وکمال و بینش زهراست

روزی که گشایند در باغ بهشت

مسئول گزینش و پذیرش زهراست

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

خدایا به سوز دل مولا علی-ع و به پهلوی بشکسته ی زهرای
مرضیه-س

قَسمت می دهیم که فرج منتقم شان را برسانی .. آمین

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

گل من که رنگش نیلی نبود / جواب محبت که سیلی نبود . . .

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

منم زینب که بی دلدار مانده ست

به قلبم خون به چشمم خار مانده است

نگاهم خیره میماند همیشه

به آن خونی که به دیوار مانده است . . .

 



  



نوشته شده در تاریخ 91/1/1 ساعت 3:12 ص توسط مهدی همتی


صحیفه حضرت فاطمه (س) را میخواندم بسیار زیبا دیدم بازنشر این مطالب را

 

همانا خداوند ایمان را وسیله ای برای پاک شدن از شرک

 

نماز را وسیله ای برای پاک شدن از کبر و غرور

 

زکاة را مایه تزکیه نفس و افزایش روزی

 

روزه را موجب تقویت اخلاص

 

حج را موجب استحکام و استواری دین اسلام

 

عدل را موجب نظم و انتظام دلها

 

اطاعت از ما(اهل بیت عصمت و طهارت ) را موجب نظام مندی ملت اسلام

 

امامت را موجب امنیت مسلمین از تفرقه و اختلاف

 

جهاد را باعث عزت دین اسلام

 

صبر را موجب تحصیل پاداش و کسب شایستگی برای دریافت آن

 

امر به معروف و نهی از منکر را موجب اصلاح جامعه مسلمین

 

نیکی به والدین را موجب مصونیت از عذاب و سخط خدا و رسول او

 

صله ارحام را وسیله افزایش تعداد مسلمین و مومنین

 

قصاص را موجب پاسبانی و حراست از خون مسلمین

 

وفای به نذر و عهد را موجب تحصیل مغفرت الهی و وفای در کیل

 

ترازو را موجب دفع ضرر و زیان از مسلمین

 

نهی از شراب را موجب دوری از پلیدی وآلودگی

 

دوری از تهمت ناروا را موجب مصونیت از عذاب و لعنت الهی

 

ترک دزدی را موجب عفت و امنیت جامعه مسلمین

 

و همچنین برای اخلاص در عبودیت و بندگی هر گونه شرک را حرام فرمود





  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ