سفارش تبلیغ
صبا ویژن
yassin....
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 36168
کل یادداشتها ها : 39

نوشته شده در تاریخ 91/4/12 ساعت 4:59 ع توسط مهدی همتی


بایسته هاى ماه مبارک رمضان (1)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله رب العالمین وصلّى الله على محمد وآله الطاهرین ولعنة الله على أعدائهم أجمعین
:: درآمد

قرآن کریم، کتاب و اساسنامه زندگى فردى و اجتماعى همه مسلمانان در همه روزگاران است . اینک که در ماه مبارک رمضان قرار داریم سزاوار است هر چه بیشتر بر ارتباط خود با قرآن کریم افزوده، آن را استحکام و استوارى بخشیم. نقطه شروع این ارتباط قرائت قرآن است که البته پاداش اخروى نیز دارد و روایات بسیارى در این باره آمده است، اما چشمگیرتر آن است که ثواب خواندن هر یک آیه در ماه مبارک رمضان با خواندن تمام قرآن در غیر این ماه برابرى مى کند.(2)
بر اساس این روایت اگر کسى در هر حالى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ را زیر لب زمزمه کند، گویا قرآن را از آغاز تا پایان خوانده است و به دیگر معنا اگر انسان در ماه مبارک رمضان قرآن را ختم کند بر اساس این که قرآن 6666 آیه دارد، چنان است که در ماه هاى دیگر 6666 بار قرآن را ختم کرده باشد. در حقیقت این از اختصاصات ماه مبارک رمضان است و یازده ماه دیگر چنین امتیازى ندارند، لذا مى توان گفت که قرآن و ماه مبارک رمضان ارتباطى گسترده و ناگسستنى دارند.
از این مطلب مى توان دریافت که احسان و نیکوکارى در ماه مبارک رمضان نیز پاداشى بسیار بیشتر دارند.


:: مراتب پاداش

مرحله دوم و مهم تر از آنچه گفته شد و ارزشمندتر از قرائت آیات قرآن، فهم و درک معانى قرآن کریم است و این که بدانیم قرآن چه مى گوید و چه مى خواهد ؟ وقتى انسان از راه مطالعه یا حضور در مجالس آموزش قرآن، معنى بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ را یاد بگیرد ثواب بالایى را به دست آورده است و البته این پاداش به پاس شناختى است که از بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ به دست آورده، بداند الله کیست ؟ رحمان و رحیم چیست ؟ و تفاوت میان رحمان و رحیم کدام است ؟ و این که چرا سوره هاى قرآن با بسم الله شروع مى شوند ؟
زمانى که انسان این مطالب نورانى را فراگرفت و به این مرحله از شناخت رسید، در واقع این مرحله از خواندن قرآن بالاتر و پرارزش تر است، پس به جاست هر کس به فراخور دانش خود تفسیرى تهیه کند و روزانه مقدارى از آن را مطالعه کند تا افزون بر برخوردارى از ثواب بسیار بالاى آن، به تدریج با معانى شگفت و نورانى قرآن کریم آشنا شود.
کسى که در ماه مبارک رمضان با تأمل و تدبّر قرآن بخواند بى شک ثواب او بیشتر از کسى است که به همان اندازه، اما بدون تأمل قرآن بخواند، چه این که با در نظر گرفتن حال و هواى معنوى این ماه و این که « رمضان بهار قرآن است »،(3) تأمل و تفکر در آیات قرآن به تمام معنا ارزشمند و کارآمد است.
مرحله سوم که والاتر و برتر از دو مرحله پیشین است آن که انسان به قرآن عمل کند، نهى قرآن را بشناسد و از آنها بپرهیزد، فرمان آن را به کار بندد و... وانگهى نباید غافل بود یکى از سؤال هاى مهمى که در عالم برزخ و شب اول قبر از ما مى شود این است: « کتاب تو چیست ؟ ». پرواضح است کسى مى تواند به این سؤال پاسخ دهد که به کتاب خود، یعنى قرآن عمل کرده باشد. اى بسا کسى قرآن را حفظ کرده باشد، ولى در پاسخ این سؤال درمى ماند و نمى تواند چیزى بگوید، زیرا او فقط الفاظ قرآن را از بر کرده، هرگز به آموزه و مفاهیم آن عمل ننموده است. در مقابل، اگر در دنیا به معناى واقعى کلمه، به قرآن عمل کرده باشد در آن صورت خیلى سریع پاسخ خواهد داد:
قرآن کتاب من است.

:: ضرورت عمل به قرآن

هر چند قرآن کریم با هیچ چیزى قابل مقایسه و تشبیه نیست، اما بنا به ضرورت و به منظور نزدیک شدن به ذهن مى توان آن را به نسخه پزشک تشبیه کرد. به عنوان مثال، فرد بیمار براى درمان نزد پزشک مى رود و پزشک براى او نسخه اى مى نویسد، آن گاه براى گرفتن دارو به داروخانه مى رود. حال این پرسش پیش مى آید که آیا صِرف خواندن و دانستن نسخه و پى بردن به خواص داروها براى خوب شدن کافى است ؟ به یقین پاسخ این خواهد بود که اقدام هاى یادشده، مقدمه است و براى نیل به سلامتى باید به دستور پزشک عمل کرد و از مواردى که منع کرده، پرهیز نمود.
قرآن کریم نیز چنین است و باید به فرمان ها و بازداشتن هاى آن عمل کرده، تمام دستورات آن را در زندگى خود به کار گرفت تا به سعادت دو جهان دست یافت. بنابراین، قرآن پذیرى و عمل به آن پس ازخواندن و فهمیدن، قرار دارد و البته اهمیت عمل به قرآن بارها و بارها در روایات اهل بیت (علیهم السلام) آمده است.


:: برترین اعمال

رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در اوّل هر ماه مبارک رمضان، خطبه اى مى خواندند و در آن به برخى معارف و آموزه هاى دینى اشاره مى کردند که در کتاب هاى حدیثى آمده است. یکى از این خطبه ها که امیرالمؤمنین (علیه السلام) آن را روایت نموده از بقیه معروف تر است. پس از فراغت رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)از همین خطبه، امیرالمؤمنین (علیه السلام) از حضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم) پرسید:
یا رسول الله، ما أفضل ألاعمال فی هذا الشهر؟(4) اى رسول خد، برترین اعمال در این ماه کدام است؟(5)
در سؤال امیرمؤمنان (علیه السلام) این معنا نهفته است که مهم ترینِ « تمام اعمال » در ماه مبارک رمضان که از نماز، روزه، قرائت قرآن، اطعام، ارشاد، صله رحم و اعمال دیگر بهتر و مفیدتر است و ثواب و ارزش آن از همه کارهاى خیر بیشتر است چیست ؟
راستى اگر امیرمؤمنان (علیه السلام) این سؤال را نمى کردند، از کجا مى دانستیم بهترین عمل در این ماه چیست ؟ در این جا توجه تان را به این سخن امیرالمؤمنین (علیه السلام) جلب مى کنم که فرمود:
ألا وإن لکل مأموم اماماً یقتدی به؛(6) بدانید هر مأمومى (پیروى) امامى (راهبرى) دارد که بدو اقتدا مى کند.
لذا باید تمام اقشار و من طلبه در کارها بدو اقتدا کنیم و آموزه هاى او را آویزه گوش قرار دهیم و به عنوان شیعه و دوستدار آن حضرت، همواره در پى تحقق بخشیدن به رهنمودهاى حضرتش باشیم و در عین حالى که باید همیشه در پى شناخت اعمال خوب و کارهاى پرپاداش و ثواب برآییم، باید به بهترین و پرثواب ترینِ آنها پاى بند باشیم، بکوشیم خوب تر را از خوب بازشناسیم و همان را به کار بندیم، چه این که عقل نیز همین را مى خواهد. به عنوان مثال اگر دو کسبوکار وجود دارد و درآمد یکى از دیگرى بیشتر است، یک کارمند یا کاسب خوب، پرسودتر و پردرآمدتر را انتخاب مى کند و از پذیرش کارى که سودش کمتر است خوددارى مى کند و اگر خلاف این عمل کند، بى تردید فاقد قدرت و درک اقتصادى خوانده مى شود. بندگان خدا نیز اگر تفاوت مراتب امور عبادى را نشناسند و بهتر را وانهاده، خوب را برگزینند، به یقین همین گونه اند.
دریغ و افسوس که در امور مادى و دنیوى معمولاً تشخیص درست داریم و کار پرسودتر را برمى گزینیم، ولى در امور معنوى و آخرتى گاه دقت نمى کنیم و از این مسأله غافل مى شویم. به یقین همگى در پى کسب ثواب بیشتر هستیم و دوست داریم به مقام قرب الهى نزدیک تر شویم و خود را به اهل بیت (علیهم السلام) وابسته تر کنیم، ولى در تشخیص بهترین کارها و پسندیده ترین عمل و انتخاب آن، دقت نمى کنیم. چه خوب است انسان دلش را مالامال از مهر اهل بیت (علیهم السلام) کند و در عین حال در پى انجام دادن بهترین و پرثواب ترین اعمال باشد.


:: اطعام

در جایى از این خطبه، حضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم) فرموده اند:
من فَطَّرَ منکم صائماً مؤمناً فی هذا الشهرکان له بذلک عند الله عتق نسمة؛(7) هر یک از شما مؤمن روزه دارى را در این ماه افطار دهد، ثواب آزاد کردن یک بنده خواهد داشت.
البته لازم نیست که این روزه دار حتماً فقیر باشد، بلکه مؤمنى از همسایگان و دوستان باشد کفایت مى کند و البته اگر فقیرى را اطعام کند بى تردید بهتر و خداپسندانه تر است.


:: استغفار

پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) تمام عمر خود را صرف ابلاغ و آموزش این تعالیم گذراند تا رسالت خود را که ارشاد جامعه و نجات بشر از بیراهه ها و تاریکى ها بود به انجام رساند. یکى از این آموزه ها استغفار و از جمله کارهایى است که در ماه مبارک رمضان به آن سفارش شده و یکى از نام هاى ماه رمضان شهرالاستغفار است.
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در خطبه شان فرمودند:
إنَّ أنفسکم مرهونة بأعمالکم ففکوها باستغفارکم؛(8) همگى در گرو اعمال تان هستید، پس با استغفار، خویش را آزاد کنید.
به عنوان مثال، اگر منزل شخصى شما در رهن دیگرى است، آیا مى توانید خودتان در آن ساکن شوید ؟ پاسخ منفى است، زیرا هر چند خانه یا ملک، مال شماست، ولى آن را به دیگرى رهن داده اید. پس باید با پرداخت وجه رهن، منزل تان را آزاد کنید. به یاد داشته باشیم که فرداى قیامت تمام اعضاى ما اعم از چشم، گوش، قلب، روح، نفس، دست و پا به منظور حساب رسى مورد بازخواست قرار مى گیرند، زیرا در گرو اعمالى هستند که از آنها سرزده است. بنا به فرموده رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) بهاى آزاد شدن انسان از رهن اعمال، استغفار است. لذا باید بکوشیم با استغفار و پشیمانى از بدکارى هاى گذشته خویش، خود را از بند رهن وارهانیم و دیگر بار دست به اعمال ناشایست نیالاییم.

:: پاسخ پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)

پیش تر گفته شد که امیرمؤمنان (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم)پرسید: بهترین اعمال این ماه کدامند ؟ در این جا به پاسخ رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) توجه کنیم. آن حضرت فرمود:
یا أبا الحسن ! أفضل الأعمال فی هذا الشهر الورع عن محارم الله؛(9) اى ابالحسن، بهترین کارهاى این ماه پرهیز از کارهایى است که خدا حرام کرده است.
این پاسخ بدان معناست که ترک گناه از هر کارى حتى خواندن قرآن و فهم آن، صله رحم و افطارى دادن برتر است.
کلمه ورع از نظر لغوى به معنى احتیاط، پرهیز و بردبارى است. به عنوان مثال، اگر کسى وارد جایى تاریک شود، بى حساب و بدون احتیاط حرکت نمى کند، بلکه با شنیدن کوچک ترین صدا دقت مى کند تا با بروز هر خطرى با آن مقابله کند و از خطر بگریزد. این حالت را ورع مى گویند. در زبان روایات، ورع یعنى این که انسان هر جایى نرود، هر سخنى نگوید و نشنود، هر غذایى نخورد و با هر کسى دوست نشود.
توضیح بیشتر این تعبیر این است که اگر کسى کمى ناراحتى یا حساسیت چشمى پیدا کند به چشم پزشک مراجعه مى کند و پزشک دارویى براى او تجویز مى کند. در این هنگام دوستى از راه مى رسد و مى گوید: فلانى، مواظب باش و درباره این دارو تحقیق کن، مبادا براى چشم تو ضرر داشته باشد و پس از آن پشیمان شوى.
فرد با شنیدن این مطلب احتیاط کرده و دقت بیشترى به خرج مى دهد که این احتیاط کردن و تأمل نمودن را ورع مى گویند.


:: حرمت حریم

« محارم الله » که در این خطبه آمده به معناى حرام هاى خداست و با حرم، حرمت و احترام هم ریشه است. حرم حضرت معصومه (علیها السلام) یعنى جایى که به احترام حضرت معصومه (علیها السلام)محترم است. یا ـ مثلاً ـ مجلس محترم، شخص محترم و مکان محترم را به جهت بزرگى و جایگاه والاى شان حرمت مى گذارند. محارم الله نیز چیزهایى هستند که به احترام خدا انجام دادن آنها ممنوع است و در واقع احترام هر کس و چیزى احترام به خداست . اگر به عاشور، معصومان، علما و متدینین احترام مى گذاریم، از آن روست که حریم رقم خورده از سوى خدا را پاس داشته باشیم و در غیر این صورت مرتکب عمل حرام شده ایم. به عنوان مثال، آن جا که خدا از عملى بازداشته، در حقیقت، حریمى را مشخص فرموده که گذشتن از آن آلوده شدن به محارم الهى است و در نتیجه کیفر به همراه دارد. آن جا که حضرتش از نگاه حرام بازداشته است در واقع از محارم الهى است. لذا اگر کسى چشم به حرام بیالاید، حریم و حرمت الهى را نادیده گرفته است. چنین کسى ـ خداى ناکرده ـ اگر از کرده خود توبه نکند، در قیامت کیفرى سخت دارد و آن این که ـ بنا به روایات صحیح ـ میل آتشین به چشمانش مى کشند. ارتکاب دیگر محارم الهى نیز کیفرهاى دیگرى دارند. حال این پرسش در ذهن خطور مى کند، آیا انسان خردمند حاضر است در عوض یک نگاه طولانى و سراسر لذت و جان افز، خاشاکى را براى چند لحظه در چشم خود تحمل کند ؟ بى تردید پاسخ منفى است . بنابراین، عقل سلیم فرمان مى دهد که باید احتیاط کرد و از حرمت شکنى پرهیز نمود و انسان برخوردار از عقل سلیم تسلیم فرمان عقل مى باشد.
به دیگر سخن، احترام به هر محترمى احترام به خداست. زمانى که به عالِم دینى احترام مى گذاریم چون او بیش از دیگران به خدا احترام مى گذارد، به انسان زاهد یا عابد احترام مى گذاریم چون او بیش از ما به خدا احترام مى گذارد، به امام جماعت، به گوینده مذهبى، به نویسنده توانایى که در عرصه دین قلم مى زند احترام مى گذاریم چون آنها بیش از ما به خدا احترام مى گذارند، ما نیز با رعایت حریم حرمت آنان ـ که شکستن آنها مساوى است با ارتکاب محارم الهى ـ حرمت فرمان خدا را نگاه داشته ایم. وقتى مولاى ما رسول خدا و خاتم رسولان (صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرمایند:
بهترین کار در ماه مبارک رمضان « ورع » و پرهیزورزى نسبت به « محارم الله » است،
بدین معناست که بازداشتن ها و فرمان هاى الهى را به گوش گیریم، آنچه را فرمان داده عمل کنیم و از آنچه بازداشته دورى گزینیم. به تعبیرى دیگر اگر خداى بزرگ امرى را واجب کرده باید آن را عملى کنیم و از آنچه حرام خوانده گریزان و رویگردان باشیم. این ها مطالبى هستند که در پاسخ پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) نهفته و مصادیق ورع اند که در ماه مبارک رمضان از هر کار دیگرى برتر است.


:: امر به معروف و نهى از منکر

به عنوان نمونه امر به معروف و نهى از منکر از محارم الهى است. امر به معروف جنبه اثباتى و امرى و بایدى دارد و نهى از منکر به عکس آن جنبه سلبى و بازدارندگى و نبایدى دارد. به معروف و خوبى و نیکى و ارزش هاى دینى امر کنیم، دعوت کنیم، فرا بخوانیم، هدایت کنیم و راهنمایى نماییم. از سوى دیگر از منکر ـ که ضد معروف است ـ و به کار بد و نادرست و ناهنجار دینى و ضد ارزش اطلاق مى شود، باز داریم، نهى نماییم و هشدار دهیم.
بر اساس تعالیم اسلام و شرع مقدس اگر شرایط امر به معروف و نهى از منکر فراهم شود، نمى توانیم بگوییم: « به ما چه ؟ ». تمام فقیهان شیعه بر این نکته اتفاق نظر دارند که امر به معروف و نهى از منکر واجب کفایى است. اگر « من فیه الکفایة » (شایسته اى که این واجب را انجام دهد) نبود، بر ما واجب عینى مى شود، ولى اگر کسى که امر به معروف و نهى از منکر کند و در این کار توانا باشد وجود داشت، در آن صورت بر ما واجب نیست. به عبارت بهتر، این عمل واجب در هر صورت باید انجام شود. چنانچه دیگران در عین توانایى و درستى آن را انجام دادند از گردن ما ساقط است و اگر نبودند بر ما واجب و بایسته است و در نتیجه این که بى توجهى به دو وظیفه امر به معروف و نهى از منکر، خود از محرمات الهى است.
باید توجه داشت که امر به معروف و نهى از منکر صرف گفتن نیست، بلکه باید به گونه اى گفت که تأثیرگذار باشد. البته باید شرایط تحقق امر به معروف و نهى از منکر فراهم شود که: صبورى، بیان زیب، اخلاق نیکو و رفتار شایسته، شرط امر به معروف است و با چنین شرایطى مى توان فرد بى نماز را با نماز آشتى داد، دروغگو را به راستگویى واداشت، غیبت کننده را از این عمل زشت بازداشت و...
نکته دیگرى که گفتن آن ضرورى است این است که این واجب را کسى مى تواند انجام دهد که با کفایت و توانا باشد. چنانچه شخص با کفایتى امر به معروف و نهى از منکر کرد از گردن ما ساقط مى شود، اما اگر شخصى از کفایت و توان و آگاهى و تأثیر لازم برخوردار نبود، همچنان مکلف به انجام این وظیفه هستم. فراموش نکنیم همه ما در این مورد مسئولیت داریم و باید توجه داشته باشیم، که هر گاه کسى از میان جمعى برخاسته، با داشتن شایستگى این کار، امر به معروف کند و از منکر بازدارد، تکلیف از دیگران ساقط است، اما اگر چنین نشد یا این که فرد ناتوان و ناکارآمدى به این وظیفه پرداخت، همچنان وظیفه دار هستیم و بدانیم که نادیده گرفتن این مسئولیت، فرجامى بد براى انسان رقم مى زند. در روایت آمده است:
آن که گناه مى کند با آن که مى تواند نهى از منکر کند ولى به وظیفه خود عمل نمى کند در روز قیامت و جهنم با هم شریک هستند.
حال شایسته است در این ماه مبارک براى پرهیز از محارم الله کارى کنیم و به جوانان خود معارف دینى را بیاموزیم و راه حق را بنمایانیم. بایدها و نبایدهاى دینى را به آنان یاد دهیم که این یک واجب مسلّم است و نباید غافل شویم که بزرگ تره، از طریق مجالس دینى راه یافته اند و مسائل را مى دانند، اما جوانان، کمتر از این مسائل آگاهند و اگر اصول دین، احکام دین و آداب دین شان را به درستى ندانند ] و خداى ناکرده به دلیل همین نادانى به بیراهه روند [ ما مسئولیم و آنچه معصومان(علیهم السلام)درباره وظیفه ما و کیفر بى توجهى به آن فرموده اند، در انتظار ماست. پس به منظور اداى وظیفه و پرهیز از محارم خد، باید همت کرده، با جوانان و نوجوانان، خویشاوندان و بستگان و همسایگان که با معارف اهل بیت (علیهم السلام) و آموزه هاى دینى و محارم الهى آشنا نیستند، صحبت کنیم و آنان را از بدى و منکر دور کنیم و به سوى معروف و حقیقت هدایت نماییم. با این کار هم حریم محارم الله حفظ مى شود هم در روز قیامت در شمار معصیت کاران قرار نخواهیم گرفت و نیز به واجب مسلّم امر به معروف و نهى از منکر عمل کرده ایم. باز تذکر مى دهم که خواندن قرآن در این ماه پسندیده است، به ویژه اگر با صداى خوش خوانده شود، اما مهم تر از خواندن قرآن و فهمیدن آن، عمل به آن است و این عمل ما (امر به معروف و نهى از منکر) عین عمل به قرآن است که مى فرماید:
(وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُولَـِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)؛(10) باید از بین شما گروهى [ مردم را ] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند.


:: چگونگى امر به معروف و نهى از منکر

همان طور که امر به معروف و نهى از منکر واجب شرعى و وظیفه همگان است، لحاظ داشتن شرایط آن نیز لازم است تا این مسئولیت به سلامت به سرمنزل مقصود برسد. پرواضح است که بدون رعایت شرایط مخاطبان و مکان، امر به معروف و نهى از منکر نه تنها کارآمد نخواهد بود که تأثیر منفى دارد؛ چیزى که حتى از نظر معصومان (علیهم السلام) پنهان نمانده است . بسیار نقل کرده اند و شنیده ایم که:
امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) در خردسالى، مرد کهن سالى را دیدند که مشغول وضو ساختن، اما به صورت نادرست بود. آن دو بزرگوار نزد پیرمرد رفته، به او فرمودند: ما وضو مى سازیم و تو داورى کن که وضوى کدام یک صحیح است، آن گاه هر دو وضو گرفتند.
آن پیرمرد به آنان گفت: فداى تان گردم، وضوى هر دوى شما صحیح و وضوى من نادرست است.(11)
ما نیز به عنوان پیروان امامان معصوم (علیهم السلام) باید شیوه امر به معروف و نهى از منکر را از آن بزرگواران بیاموزیم و در برخورد با افراد به کار بندیم که در غیر این صورت کار و تلاش مان، بیشتر به مشت بر سِندان کوفتن شبیه خواهد بود.


:: دامنه تکلیف

وظیفه ارشاد، امر به معروف و نهى از منکر محدود به طبقه خاصى نیست، هر چند مسئولیت برخى سنگین است، اما زن و مرد و پیر و جوان به یک اندازه مسئول هستند و هر دسته و طبقه به فراخور دانسته هاى خود مى توانند تأثیر چشمگیرى در این راه داشته باشند. بانوان آشنا به احکام، موظفند همگِنان خود را که با مسائل، احکام، آداب، اخلاق اسلامى و وظایف اجتماعى آشنایى ندارند، آموزش دهند. مردان نیز همین مسئولیت را دارند. از آن جا که جوانان تأثیرگذارتر و تأثیرپذیرند به جاست که آشنایان به مسائل اسلامى، دوستان و نزدیکان جوان خود را که با این مقوله فاصله دارند، با مفاهیم والاى اسلامى آشنا کرده، با محبت و صمیمیت، از دوستان خود بخواهند تا در مجالس دینى شرکت کنند، زیرا در همین مجالس، مبانى اسلام با روح جوانان درآمیخته، آنان شیفته اسلام و مفاهیم والاى آن خواهند شد .
جا دارد پرسیده شود: چرا مى خواهید تنها شما به بهشت بروید ؟ حقیقتاً چرا ؟ بکوشیم سخاوتمندانه، دانسته هاى رهایى بخش خود را به دیگران بدهیم تا آنان را نیز در شمار بهشتیان درآوریم، چه این اگر کوتاهى کنیم افزون بر ستمى که بر آنان روا داشته ایم، خود نیز گرفتار خشم خدا شده، طعمه آتش دوزخ خواهیم شد، هر چند بندگى خدا کرده باشیم . همان طور که پیش از این گفته شد، امر به معروف و نهى از منکر از فروع دین و با فراهم شدن شرایط، بر همگان واجب است. خوب است در این امر کوشا باشیم و افراد را به مجالس و محافل قرآنى، دینى و حسینى جذب کنیم و مبادا از این که یک بار یا دو بار پاسخ منفى شنیدیم، میدان را ترک کنیم! که امام باقر (علیه السلام) فرموده است:
الجنة محفوفة بالمکاره؛(12) راه رسیدن به بهشت سراسر ناهموارى است.
به خاطر بسپاریم که در قیامت از ما خواهند پرسید: « چرا او (گمراه نادان) را هدایت نکردى ؟ ». پس براى آن روزمان بیندیشیم و پاسخى خداپسند بیابیم.
وجود جلسات قرآنى و دینى و مجالس وعظ و ارشاد، شکرانه دارد و باید به پاس این نعمت خداى را شکر گفت، اما نیاز جامعه بیش از این مقدار را مى طلبد. سعى کنیم این گونه مجالس را با رونق بیشترى برگزار و همگان را به شرکت در آن تشویق کنیم و مطالب منطبق با واقعیت در آن بیان و سیره معصومان (علیهم السلام) نقل شود باشد تا:
کسى که هلاک شود، با دلیلى روشن هلاک گردد، و کسى که زنده شود با دلیلى واضح زنده بماند.(13)
امیدوارم به برکت اهل بیت (علیهم السلام) همگى مان به آموزه الورع عن محارم الله پاى بند باشیم و خداى سبحان ما را در امر هدایت گرى و ارشاد دیگران موفق بدارد، ان شاء الله.
وصلى الله على محمد وآله الطاهرین
(1) این گفتار در جمع عده اى از دیدارکنندگان ایراد شده است.
(2) بحارالانوار، ج 93، ص 341.
(3) کافى، ج 2، ص 630: امام باقر (علیه السلام) فرمود: لکل شیء ربیع وربیع القرآن شهر رمضان؛ هر چیزى بهارى دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.
(4) وسائل الشیعه، ج 10، ص 314، حدیث 13494.
(5) از نظر ادبى اگر صیغه جمع با الف و لام (ال) بیاید افاده عموم مى کند. در این جا صیغه جمع اعمال با « ال » « اعمال » آمده است که عمومیت و گستردگى را مى رساند و تمام اعمال را در نظر دارد.
(6) الصحیح من السیره، ج 9، ص 160.
(7) شیخ صدوق، الامالى، ص 94، حدیث 4.
(8) همان، ص 154.
(9) عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 266.
(10) آل عمران (3)، آیه 104.
(11) بحارالانوار، ج 43، ص 319.
(12) کافى، ج 2، ص 89، باب صبر.
(13) انفال (8)، آیه 42.



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ