سفارش تبلیغ
صبا ویژن
yassin....
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 36167
کل یادداشتها ها : 39

نوشته شده در تاریخ 91/4/12 ساعت 4:55 ع توسط مهدی همتی


بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله رب العالمین وصلّى الله على محمد وآله الطاهرین ولعنة الله على أعدائهم أجمعین

بنا به مقتضاى رحمت الهى، جامعه بشرى از آغاز پیدایش، از وجود رسول یا واسطه وحى الهى برخوردار بوده و این برخوردارى تا واپسین روز زندگى در این دنیا ادامه خواهد داشت، چه این که زمین هیچ گاه نباید از حجت خدا خالى باشد. راوى مى گوید: «از ابوالحسن على بن موسى الرضا(علیه السلام) پرسیدم: [آیا]زمین از حجت خدا خالى مى شود؟
فرمود:
لَوْ خَلَتِ الأرضُ طَرْفَةَ عَین مِنْ حُجَّة لَساخَتْ بِأَهلِها(1)؛ اگر چشم برهم زدنى زمین از حجت خدا تهى شود، به یقین، زمین مردم را در خود فرو خواهد برد.
همین امر نشانگر ضرورت وجود حجت است و تعیین جانشین را بر خاتم پیامبران الهى، حضرت محمد مصطفى(صلى الله علیه وآله وسلم)بایسته مى داند، تا پس از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، امامت و سرپرستى جامعه بشرى را بر عهده گرفته، رهپوى راه و تحقق بخش اهداف پیامبر باشند.
البته روشن است که جانشین برگزیده پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مى بایست همفکر و هم راه و در عصمت و پاکى، آینه تمام نماى آن حضرت باشد.
سؤالى در این جا مطرح است و آن این که: آیا ممکن است خداوند کار گزینش جانشین پیامبر خود را به مردم واگذارد؟ یا همان سان که پیامبران خویش را برگزیده، جانشین پیامبر اسلام را نیز، خود انتخاب کرده است؟
بى تردید، وجه دوم درست است و با عقل سلیم سازگارى دارد، چرا که سنت الهى هماره بر این بوده که جانشینانى درست کار و شایسته اى براى رسولان خود برگزیند تا در نبود رسولان، جانشینان ایشان، وظایف و مسئولیت پیامبران را بر دوش گیرند و امر هدایت را استمرار بخشند. پیامبر گرامى اسلام نیز از این قاعده مستثنا نبود و مى بایست به فرمان خدا جانشین خود را ـ که برگزیده خداوند بود ـ به امّت معرفى کند تا حرکت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)را در امر هدایت جامعه، گستراندنِ دامنه ایمان و والایى ها و مبارزه با کفر و فرومایگى ها و پستى ها دنبال کند. و این رسالت رسول خدا در روزى معین، یعنى روز غدیر به وسیله حضرتش ابلاغ شد.
این ابلاغ بدین صورت بود که به هنگام بازگشت حاجیان از مکه، پیامبر خدا از حضرت حق فرمان یافت تا حاجیان را در غدیر خم گرد آورد و آخرین بخش از رسالتش را که از خداى متعال فرمان ابلاغ آن را یافته به مسلمانان برساند. او نیز بر اساس رسالتى که یافته بود وصى و جانشین خود را به حاضران معرفى و بر اهمیت و ابعاد پیوند رسالت و امامت تأکید نمود و بدین وسیله رسالت خود را بدون هیچ کاستى و ابهامى به انجام رساند.
شیخ صدوق از زرارة بن اعین نقل کرده است که گفت: «از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که فرمود: چون رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) براى انجام آخرین حج خود (حَجَّةُ الوداع) به مکه رفت... جبرئیل در میانه راه بر او نازل شد و گفت: اى پیامبر خدا، خدایت سلام مى رساند و مى فرماید: «یَـأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ...؛ اى پیامبر، آنچه از پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ کن».
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: اى جبرئیل، مردم تازه مسلمانند و لذا بیم آن دارم که برآشوبند و فرمان نبرند. جبرئیل به جاى خویش بازگشت و روز بعد نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) ـ که به غدیر رسیده بود ـ بازگشت و خطاب خدا را براى او آورد که: «یَـأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ...؛ اى پیامبر، آنچه از پروردگارت به سوى تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده اى».
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به جبرئیل گفت: اى جبرئیل بیم آن دارم که اصحابم با من مخالفت ورزند.
جبرئیل بازگشت و روز سوم نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) ـ که در «غدیر خم» بود ـ آمد و فرمان خدا را این گونه براى او خواند:
یَـأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِى الْقَوْمَ الْکَـفِرِینَ(2)؛ اى پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرسانده اى و خدا تو را از [گزند] مردم نگاه مى دارد. [آرى،] خدا گروه کافران را هدایت نمى کند.
چون پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) این فرمان را شنید، خطاب به مردم فرمود: شتر مرا بخوابانید ـ که به خدا سوگند ـ تا فرمان خدا را ابلاغ نکنم این مکان را ترک نخواهم کرد.
سپس به فرمان حضرتش از جهاز شتران منبرى فراهم کردند و حضرت بر فراز آن شد و على(علیه السلام) را در کنار خویش قرار داد و خطبه اى شیوا ایراد کرد که در آن مردمان را مژده و زنهار داد و در آخر سخن خود خطاب به مردم فرمود: اى مردم، آیا من، از خودتان نسبت به شما سزاوارتر نیستم؟
گفتند: چرا اى رسول خدا، [نسبت به ما بر ما سزاوارترى]. آن گاه به على(علیه السلام) فرمود: اى على، برخیز.
على(علیه السلام) برخاست و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) دست او را گرفت و بلند کرد، چنان که سفیدى زیر بغل حضرت دیده شد، سپس حضرتش فرمود:
ألا من کنت مولاه فهذا علی مولاه، أللّهم والِ من والاه، وعاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله؛ آگاه باشید، هرکس که من مولاى اویم، پس این على مولاى اوست. بار خداوندا دوستداران او را دوست و دشمنان او را دشمن بدار. یاران او را یارى کن و آنان که او را رها کنند، رهاى شان کن (به خویش شان واگذار).
حضرت پس از خطبه، از منبر به زیر آمد و اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام) رفته، ولایت او را بر خویش به حضرتش تبریک گفتند. نخستین این افراد «عمر بن خطاب» بود. او به امیرالمؤمنین(علیه السلام) گفت: یا علی، أصبحت مولایَ ومولا کل مؤمن و مؤمنة؛ اى على، مولاى (سرپرست) من و مولاى هر مرد و زن مؤمن شدى.
دگرباره جبرئیل بر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نازل شد و این آیه را براى حضرتش آورد:
... الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى وَرَضِیتُ لَکُمُ الاِْسْلَـمَ دِینًا...(3)؛ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت را بر شما تمام گردانیدم(4).
بدین گونه آخرین رسالت پیامبر گرامى اسلام به انجام رسید و جمعیت حاجیان راه شهر خویش را در پیش گرفتند تا هر یک، پیک رسول خدا در جمع خویشان خود باشد و آنان را از آخرین فرمان خداوند که حضرتش رساننده آن بود آگاه کند؛ آخرین فرمان خداوند و مهم ترین فریضه واجب که در تعیین على(علیه السلام) به عنوان جانشین رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) تبلور یافت(5).
جان سخن این که «غدیر خم» تنها یک حادثه یا رخدادى مقطعى نبود، بلکه ـ چنان که مرجع عالى قدر حضرت آیة الله العظمى سید صادق حسینى شیرازى آن را کاویده ـ فرهنگى است، غنى، درهم پیوسته و پایا، که از سال دهم هجرى تا به امروز امتداد یافته و تا عصر شکوهمند ظهور حضرت قائم آل محمد(عجل الله تعالى فرجه الشریف) نیز ماندگار خواهد ماند.
ایشان، غدیر را بسان آینه اى شفاف و پاک از تیرگى ها مى داند که والایى هاى اخلاقى، سیاسى و اجتماعى را به رخ جهانیان مى کشد و ترجمان بى کم و کاستى از منش و روش پیراسته اسلام است تا بند استثمار و سلطه جویان را از دست و پاى ملت ها بگسلد. از همین رو معظم له در هر مناسبت و فرصتى همگان، به ویژه متولیان فرهنگ اسلامى را به جدّیت در نشر فرهنگ سترگ غدیر فرا مى خواند و بر مسئولیت آنان در ترویج آموزه هاى غدیر تأکید فراوانى دارند.
کتاب پیش رو فراهم آمده از مجموعه سخنرانى هاى مرجع عالى قدر با موضوع غدیر است، باشد که گامى هرچند کوچک در این مسیر فرارو نهاده باشیم، ان شاء الله.

واحد تحقیقات
مؤسسه فرهنگى رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)
(1). صفار، بصائر الدرجات، ص 509.
(2). مائده (5)، آیه 67.
(3). مائده (5)، آیه 3.
(4). بحار الأنوار، ج 37، ص 165.
(5). ماجراى غدیر خم و تعیین امیرالمؤمنین(علیه السلام) به عنوان جانشین پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) از سوى آن حضرت، به روایت علماى خاصه و عامه با اسانید و الفاظ مختلف، اما داراى یک مضمون نقل شده است. ر.ک: صحیح مسلم، ج 2، ص 25؛ مسند احمد، ج 4، ص 281؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 28 و 29؛ خصائص نسائى، ص 16؛ صحیح ترمذى؛ ج 2، ص 298؛ حافظ بغوى، مصابیح السنه، ج 2، ص 199؛ موفق خوارزمى، المناقب، ص 130، جزرى، أسمى المطالب، ص 3، قندوزى حنفى، ینابیع الموده، ص 40؛ ابن قتیبه، المعارف، ص 291؛ بدخشى، نزل الأبرار، ص 20؛ محب الدین طبرى، الریاض النظره، ج 2، ص 169؛ احمد بن عبدالله طبرى، ذخائر العقبى، ص 67؛ صباغ مالکى، الفصول المهمه، ص 25؛ کنجى شافعى، کفایة الطالب، ص 114؛ متقى هندى، کنزالعمال، ج 6، ص 154؛ ابن عبدالبر، الإستیعاب، ج 2، ص 473؛ ابن کثیر دمشقى، البدایة والنهایه، ج 5، ص 214؛ ابن اثیر، اُسد الغابه، ج 3، ص 307؛ خطیب بغدادى، تاریخ بغداد، ج 8، ص 390، مزّى، تهذیب الکمال، ج 20، ص 484؛ ابن حجر عسقلانى، تهذیب التهذیب، ج 7، ص 327؛ همو، الإصابه، ج 3، ص 408؛ دولابى، الکنى و الأسماء، ج 2، ص 88؛ سیوطى، الدرالمنثور، ج 2، ص 259؛ تاریخ سیوطى، ص 114؛ همو، الجامع الصغیر، ج 2، ص 555؛ تفسیر فخرى رازى، ج 3، ص 636 (ذیل تفسیر آیه)؛ تفسیر نیشابورى، ج 6، ص 194، آلوسى، روح المعانى، ج 2، ص 350؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص 110؛ ابو نعیم اصفهانى، حلیة الأولیاء، ج 4، ص 23؛ هیثمى، مجمع الزوائد، ج 9، ص 106؛ قرمانى، اخبارالدول، ص 102.



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ