بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 36181
کل یادداشتها ها : 39
شعر وروضه[1]
راهی شده دلم از سینه
در پی تو مثل هر سال امشبو میری مدینه
زائر بی نشون زهرا کاشکی امشب
گرد راهت روی سر ما بشینه
مردم ازجدایی عشق من کجایی
صاحب عزای این مجلس عزایی
روی لبت تبسم داری بین چشمات
اشک پر خون مردم ازاین بی قراری
حال دلم شده پاییزی حال و روزت
ابرو بارون بارون فصل بهاری
چشم من گریونت روی تو خندونه
دست من لرزونه وای دست تو بی جونه
لخته خون گل بستر شد نوحه تو
شام آخر داغ تن بی سر شد
خیمه گهی که خاکستر شد گوشواره
گوش پاره معجرو انگشتر شد
کربلا شد خونه زهرا روضه خونه
دل نگرونه وای گریه هاش روونه
کجا میخوای بری چرا منو نمیبری
با اشک این دم آخری ببین قاتل حیدری
قرارمون چی شد که بی قرار هم باشیم
اگه هر چی که پیش اومد باید کنار هم باشیم
نگاه مبهمی امشب به آسمان داری
خدا به خیر کند نیتی نهان داری
چه دیده ای که شدی سیر از من و بابا
که قصد شعله کشیدن به باغمان داری
حسین این طرف وآن طرف حسن انگار
خدا نکرده سر ترک این وآن داری
بس است دسته دستاس هم پر از خون شد
اگر غلط نکنم قصد پخت نان داری
هزار شکر که دست تو لرزشی دارد
دلم خوش است عزیزم کمی تکان داری
نه زخم بسترت این روزها رهایت کرد
نه از حرارت و از سرفه ها توان داری
نوازشم مکن از طرز شانه ات پیداست
میان سینه خود درد بی امان داری
که چند دنده فقط سالم است باقی نه
چه قدرزخم وترک روی استخوان داری
شکست دست تو را قنفذ و نفس میزد
هنوز نام علی باز بر زبان داری
مغیره میزد و میگفت خسته ام کردی
که بعد این همه ضربه هنوز جان داری
شما چهار بهشتید پس چرا سه کفن
چقدر حرف نگفته برایمان داری
وصیتت شده تا از حسین نوحه کنم
شب است و باز پرستار روضه خوان داری
نفس بده که بگویم چه گفته ای با من
غروب میشود و تو نفس زنان داری
به روی خیمه پر شعله خاک میریزی
که چند دختر نو پا در آن میان داری
گرفت و گفت سرش را به آستین طفلی
برای موی سرم معجر عمه جان داری
دو دست دخترکی روی گوشها میگفت
تو هم به روی سرت زخم خیزران داری
تو دست بر سر او میکشی و میگویی
چه قدر لخته خون بین گیسوان داری
رباب در بغلت ضجه میزند بی بی
به نیزه دار بگو طفل بی زبان داری
زخم سرت برابر زخم عمو شده
بر روی نیزه ها چه قدرجا به جا شدی
*************************************
ضرب تک[2]
زهرا فدایت این همه آه از جگر مکش
من سوختم ز آتش آه تو یاعلی
جانم به لب رسید زآه تو یاعلی
آخر شدم شهیده راه تو یاعلی
بر دست روزگارتورا بود چه گیره غم
بر خیز ای جهان به پناه تو یاعلی
می آرم ازغدیروفدک یاد هر زمان
افتد نگاه من به نگاه تو یاعلی
در حق من گواهی تو نا قبول ماند
ای حق به پاکی تو گواه تو یاعلی
می ریزم اشک واشک تو را پاک می کنم
چینم ستاره از رخ ماه تو یاعلی
ای دل بگیر دامن سلطان اولیاء
یعنی حسین بن علی جان اولیاء
**************************************
شعر وروضه[3]
جز داغ تو هیچ کس مرا پیر نکرد
این گونه شکسته و زمین گیر نکرد
عصمت کبری ولیه الله عظمی
قرة العین نبی حبیبه داور
بضعه احمد نه! بلکه مقصد احمد
همسر حیدر نه بلکه هستی حیدر
جز پدر و شوهر و دو ابن و دو بنتت
روی تو نادیده کس زاکبر و اصغر
هم به قیامت چو پانهی رسد آواز
قضو ابصارکمبه خلق سراسر
کردا با صدای پای تو تنظیم
دور زمان ومدار چرخ مدور
چرا ره میروی و دست بر دیوار میگیری
چرا حال تو اینگونه نزار افتاده ای مادر
نوازشهای دستت بر سر زینب کجا رفته
بگو با من مگر دستت زکار افتاده ای مادر
خانم وقتی وارد محشر میشه ندا میاد : یا اهل المحشر ، همه چشماتون ببندید ،کسی حق نداره به قد و بالای بی بی نگاه کنه...امام صادق میفرماید : مادرم یک چادر به سر داره که از این چادر رشته هایی به سطح محشر کشیده شده ، رشته های چادر مادرم رو میگیرن و دنبال مادرمون راه میافتن...
آهسته فضه رو صدا زد ، فضه!نه مادرم به من میگه ، نه من روم میشه بپرسم ، فضه من میدونم مادرم سنی نداره ، فضه برای چی مادرم نمازشو نشسته میخونه؟ واسه چی میخواد راه بره دست به دیوار میگیره؟
مادر منو بغل میکردی ، خودت موهامو شونه میکردی ، خودت نازم میکردی اما الان چند وقته بغلم نمی کنی.
یه دختر چهار ساله پهلوی مادرش باشه ، مادر دستش درد بکنه ، نتونه بچه اش بغل کنه سخت تره یا یه دختر سه ساله...
گفته بودم به خود اگر آمد
مینشینم به روی دامانش
او بگیرد به بر مرا من هم
کنم از بوسه بوسه بارانش
این به دلداری و آن گرم دل آرایی بود
گفتگوهای دو دلداده تماشایی بود
*************************************
ضرب تک[4]
گرچه پر از دردم علی علی علی
دور تو میگردم علی علی علی
ای رهبر تنهای من شور دل شیدای
من ذکر همه اعضای من علی علی علی علی
سوگند بر تنهاییت علی علی علی
بر عزّت و آقاییت علی علی علی
تنها طرفدارت منم دلداده ی زارت منم
بر شعله ها یارت منم علی علی علی علی
مشکل گشا لب بسته ای علی علی علی
آیا ز زهرا خسته ای علی علی علی
ای عشق زهرا از ازل داری چرا زانو بغل
ای معنی خیرالعمل علی علی علی علی
*************************************
ضرب تک[5]
نفست بالا نمیاد مثل من حیرونی چرا
بغضتو بشکن تو سینه بی صدا گریونی چرا
سوره علی بی صدا افتادی
روی خاک این کوچه ها افتادی
پیش چشم من ، بی هوا افتادی
دل من آروم نداره نفسم بی تو میگیره
الهی ای هم نفسم جای تو حیدر بمیره
بمیرم مثل آسمون چشم تو بارونی شده
سرفه هات آروم نمیشه پیرهن تو خونی شده
خونه علی بی صدات دلگیره
هی نفس نزن حسنت میمیره
دست و پای من با غمت زنجیره
میبینه چشمای علی کبوده چشم تر تو
قاتل حیدر به خدا خونای رو معجر تو
خونه علی بی صدات دلگیره
هی نفس نزن حسنت میمیره
دست و پای من با غمت زنجیره
خوب میدونه علی دل تو دریای غمه
میدونه دلشوره تو ازغم صحرای غمه
خوب میدونی که زینبت غمگینه
با غم حسین به عزا میشینه
روی نیزه ها سرشو میبینه
*************************************
ضرب تک
مادر مادر مادر مادر
تو خواب و بیداری دست به پهلو داری مادر
غرق آه و زاری اشک خون میباری مادر
زخمی مسماری وای از زخم کاری مادر
غمگینی میشینی یک گوشه حیدر رو میبینی
از غصه سنگینی ازچشمات یاس غم میچینی
وای مادر وای مادر میمیره بی تو بابا حیدر
مادر مادر مادر مادر
داری پر میگیری از پیش ما میری مادر
از مردم دلگیری از این دنیا سیری مادر
خیلی زوده پیری تو این سنی میری مادر
آوازت پروازت تابوتت رو بابا میسازه
رفت از تو شیرازه وای زخم سینه خون تازه
وای مادر وای مادر میمیره بی تو بابا حیدر
مادر مادر مادر مادر
تکیه ت بر دیواره چشمات به مسماره مادر
حسرت شد گهواره قلبت زاره زاره مادر
کوچه روضه داره از گوش و گوشواره مادر
بی جونه لرزونه دستی که زد موهامو شونه
راه میری تو خونه رد خون از تو جا میمونه
وای مادر وای مادر میمیره بی تو بابا حیدر
*************************************
واحدسبک
این روزهای آخر عمرت بیا بخند
اصلا برای من نه برای خدا بخند
گفتی که گریه هات مرا میکشد علی
یا گریه میکنم سر سجاده یا بخند
گفتی بلند شو به سوی مسجدت برو
این گونه که نمی روم اول شما بخند
باشد قبول رو زدن من قبول نیست
حداقل به خاطر این بچه ها بخند
یک وقت هم بنا شد اگر خنده ای کنی
این سینه ات شکسته فقط بی صدا بخند
دوباره سفره اشک مرا تو گستردی
چرا محدثه تابوت خانه آوردی
تمام پنجره ها را گشوده ام زهرا
مگر نسیم بیاید چقدر تب کردی
اثر نداشت مگر دستمال زرد علی
هنوز مثل گذشته دچار سردردی
اگر چه دنده یک دنده با تو لج کرده
صبور بوده به روی خودت نیاوردی
چه آمده به سر چشم هایتان بانو
که با دو دست پی جا نماز می گردی
*************************************
واحد سبک[6]
میبینم تو را روی بسترمثل کبوتری بی پر
میسوزم از این آه آخر آه شد دوات مادر
درپیش چشم زینبهمه شب ای بی رمق ای مادر
رو لبهات داری از تب که علی شد حیدر بی حیدر
روی سینه ی تو گوهر یاقوته گوشه حیاط خونه یه تابوته
کی می دونه تو چی کشیدی این همه شب نخوابیدی
دم، دمای صبح، دیشب انگار خواب کوچه رو می دیدی
تب داره ، چشمات، دستات، نفسات آتیش رو پیشونیت
جای زخماتو پیدا می کنم روی پیرهن خونیت
کاشکی جای مادر من زمین می خوردم
کاشکی من به جای مادر میمردم
تسبیح تو دست من امشبذکر رو لبم یارب یارب
مادر جونم مریضه خون شده دل زینب یارب
با هرم داغ لب هات توی خوابپیشونیمو بوسیدی
چند وقته دردت آروم نشده چند ماهه نخندیدی
این خونه بدون نور تو تاریکه
انگاری که وقت رفتن نزدیکه
*************************************
واحدسبک[7]
چشمی شبیه چشم تو گریان نمی شود
زهرا حریف چشم تو باران نمی شود
گیرم که نان بعد خودت هم درست شد
نان بدون فاطمه که نان نمی شود
برخیز باز مادری ات را شروع کن
فضه حریف گریه طفلان نمی شود
بدجور جلوه کرده کبودی چشم تو
طوری که زیر دست توپنهان نمیشود
معجر بزن کنار و علی را نگاه کن
خورشید زیر ابر که تابان نمی شود
فهمیده ام زسرفه سنگین سینه ات
امشب نفس کشیدنت آسان نمی شود
من خواهشم شده است که زهرای من بمان
تو با اشاره گفتی علی جان نمی شود
گفتم که روی خویش عیان کن ببینمت
گفتی به یک نگاه به قرآن نمی شود
*******************************************
واحدسبک[8]
من دگر حوصله درد ندارم چه کنم
گر نسوزم شب تاصبح ، نبارم چه کنم
نام حیدر به لبم بود که سیلی خوردم
نام او را به لبم گرکه نیارم چه کنم
زود خاموش نمایید به دست خاکم
گر بسوزد همه هستی ز شرارم چه کنم
من بمانم که غریبی علی را نگرم
نه دلی مانده وونه صبر و قرارم چه کنم
نه دگرپهلو و نه بازو و نه دیده مراست
گره افتاده خدا سخت به کارم چه کنم
وقت رفتن شده و سخت دلم بی تاب است
روی بر روی حسینم نگذارم چه کنم
دخترم ناله ممکن وقت وداع من و توست
عجل امروز نشسته به کنارم چه کنم
*******************************************
واحدسبک
مادرم جوونه وای مادرم وای مادرم
الهی بمونه وای مادرم وای مادرم
وای اشک از چشام میباره و دلم گرفته
وای مدتیه که خونمونو غم گرفته
وای بازوی مادرم چرا ورم گرفته
یه گوشه هق هق میکنه اون آخرش دق میکنه
یادش به خیر اون قدیما سرم رو بازوش بود شبا وقت خواب
اما حالا من چی بگم این کارمن مادرو میده عذاب
مثل غریبه ها شدم دیگه نمیگیره تو آغوش منو
قهره باهام نمیدونم انگاری که کرده فراموش منو
یادش بخیر اون قدیما صفا توآشیونه بود
یادش بخیر اون روزا که موهام همیشه شونه بود
همسایه ها رو همه شب دعا میکرد مادر من
مزد دعای مادرم سیلی و تازیونه بود
مادرم جوونه وای مادرم وای مادرم
الهی بمونه وای مادرم وای مادرم
وای کی دیده از دختر مادر رو بگیره
وای تو جوونی دستش رو به پهلو بگیره
وای میخواد بلند شه کمک از زانو بگیره
از همه مادر شده سیر توی جوونی شده پیر
مدتیه زیر لبش عجل وفاتی میکنه زمزمه
هرکی اومد عیادتش گفته که رفتنی شده فاطمه
نا نداره حرف بزنه ببین خدایا که چی اومد سرم
تو اوج درد برا دلم زورکی لبخند میزنه فاطمه
گاهی حسن رو میبوسه میگه فدا چشم ترت
گاهی میگه حسین من برات بمیره مادرت
گاهی میگه زینب بیا چادرمو کنم سرت
گاهی کنج خونه میگه محسن فدات شه مادرت
زینب و اسارت باور نکن باور نکن
زینب و جسارت باور نکن باور نکن
وای خورشید عمرم الهی رو به غروب شه
وای گفتم یه کار کن لکنت رقیه خوب شه
وای گفتی بزار که موقع دندون وچوب شه
بچه م خودش به حرف میاد پای سرم میکشه داد
ظالم مزن چوب به دهن با خیزرون انقد به این لب نزن
تو رو خدا منو بزن خنجر به قلب عمه زینب نزن
لج کرده زجر بی حیا زجرکش کنه سه ساله رو
بچه مگه از قصد میخواست معطل کنه قافله رو
رقیه رو به دست زجر من و با شمر عذاب میدن
برا رباب فقط بسه صدا کنن حرمله رو
*************************************
واحدسبک تند[9]
سوزم و سازم و ناید زدرون فریادم
کاش من زودتر از فاطمه جان میدادم
از زمانی که شریک غمم از دستم رفت
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
کاش روزی که زدی ناله کنار دیوار
چون در سوخته میسوخت همه بنیادم
کس نداند که در آن دم به تو ومن چه گذشت
تو نفس میزدی و من ز نفس افتادم
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری
من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم
ضرب تک[10]
کی دلشوداره مادر رو نیمه جون ببینه
صورت مادررو خسته و پریشون ببینه
کی دلشو داره وقتی مادرش زخمی شده
روی جراحت کهنه دوباره خون ببینه
مریضیه مادر آدمو ناامید میکنه
یه شبه موهای بچه هاشو سفید میکنه
غم بی مادری بدجوری دلو خون میکنه
تموم شبها رو شام غریبون میکنه
یه مادرجوون امشب اشهدش رو لبشه
دو سه ماهه میدونه که این آخرین شبشه
دو سه شبه که گذاشته کفنشو دم دست
دو سه روزه دیگه اون که میمیره زینبشه
یه مادر جوون از مدینه سفر میکنه
میره و تموم عالمو بی مادر میکنه
*************************************
واحدسبک
خورشید آسمون علی ای عشق نیمه جون علی ای یار قد کمونه علی
ای همه بود و نبودم ای تمامی وجودم
میرسه از قامت تو بوی پاییز ای گل یاس کبودم
ای امیدم مو سپیدم رو گرفتی قد خمیدم
تا دیدم گریه های تو را فهمیدم کربلای تو را کوچه و ماجرای تو را
سپربلا های حیدر جونتو دادی پای حیدر
توی آتیش پشت این در بین کوچه میزدی صدای حیدر
ای امیدم مو سپیدم رو گرفتی قد خمیدم
میمیرم تا تو پر نزنی تو میخوای که شرر نزنی حرفی از پشت در نزنی
خیری از دنیا ندیدی طعم نامردی چشیدی
کشته من رو داغ این غم توی این سن مادر تازه شهیدی
ای امیدم مو سپیدم رو گرفتی قد خمیدم
*************************************
شورفاطمی
دلها پر از ماتم شده فاطمیه ، شده فاطمیه، شده فاطمیه
خون شد دل عالم شده فاطمیه ، شده فاطمیه، شده فاطمیه
دوباره چشمامون تیره و تاره
خدا هم تو عرش بزم عزا داره
ذکر دل زار و حزین مرو فاطمه ، مرو فاطمه ، مرو فاطمه
شد علی خونه نشین مرو فاطمه ، مرو فاطمه ، مرو فاطمه
گو از چه رو زهرا چنین نیمه جانی ای یاور حیدر چرا قد کمانی
مرو جان حیدر بی تو میمیرم
ببین از درد و غصه زمین گیرم
یاس جوان من رخت گشته نیلی مانده به رخسارت چرا جای سیلی
شوم تنها بی تو یار مه رویم
ببین لرزه افتاده به زانویم
در بین آن آتش تمام تنت سوخت یک ضربه قلبت را به مسمار در دوخت
نگاهم کن با آن چشم کم سویت
زده آتش بر دل زخم پهلویت
عمرم گذشت اما حرم را ندیدم عشق تو را من با جوونیم خریدم
میگم آخر من هم نوبتم میشه
زیارت هم یک روز قسمتم میشه
تا ابد نوکرم امیری حسین سایه ات بر سرم امیری حسین
آمد به لب جانم زدرد جدایی من آرزو دارم شوم کربلایی
خدایا کرده داغ حسین پیرم
میدونم اخر تو روضه میمیرم
*************************************
شورفاطمی وحسینی[11]
نفس به سینه مادر به پیش دیده حیدر
بریده بریده مادر جون به لب رسیده با ناله ای که علی شنیده میخونه
برات بمیره مادر حسین شهید بی سر
شده شهادتینم حسین غریب مادر
توی نماز نشسته با یک قنوت شکسته
نمیتونه پاشه دیگه سفر تنها دواشه ولی نگرون بچه هاشه میخونه
جونم رسیده بر لب بیا کنارم امشب
عزیز دل مادر حسین سالار زینب
برا جوون قد خمیده شب جدایی رسیده
تو نیمه شبها مادر رو به قبله ما وصیتهاشو میگه به بابا میخونه
رسید شبای آخر سفر نزدیکه حیدر
قرار ما تو گودال کنار تن بی سر
*************************************
[1]. حاج محمودکریمی
[2]. حاج محمودکریمی
[3]. حاج حسن خلج
[4]. حاج محمودکریمی
[5]. سیدمجیدبنی فاطمه
[6]. حاج محمودکریمی
[7]. حاج محمودکریمی
[8]. سیدمجیدبنی فاطمه
[9]. حاج محمودکریمی
[10]. محمدصمیمی
[11]. حاج محمودکریمی