بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 36163
کل یادداشتها ها : 39
آدم با آن مقامى که خدا در آیات سوره مبارکه بقره براى او بیان میکند مقام والایى از نظر معرفت و تقوا داشت، او نماینده خدا در زمین بود، معلم فرشتگان بود، او مسجود ملائکه بزرگ خدا گردید، این آدم با این امتیازات مسلماً گناه نمىکند، بعلاوه مىدانیم او پیامبر بود و هر پیامبرى معصوم است.
فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فِیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِینٍ
(بقره 36)
پس شیطان آن دو را به لغزش انداخت و آنان را از باغى که در آن بودند، خارج ساخت و (در این هنگام به آنها) گفتیم: فرود آیید در حالى که بعضى شما دشمن برخى دیگر است و براى شما در زمین قرارگاه و تا وقتى معیّن بهره و برخوردارى است.
گناه آدم چه بود؟
روشن است آدم با آن مقامى که خدا در آیات قبلی سوره مبارکه بقره براى او بیان کرد مقام والایى از نظر معرفت و تقوا داشت، او نماینده خدا در زمین بود، معلم فرشتگان بود، او مسجود ملائکه بزرگ خدا گردید، این آدم با این امتیازات مسلماً گناه نمىکند، بعلاوه مىدانیم او پیامبر بود و هر پیامبرى معصوم است.
لذا این سؤال مطرح مىشود آنچه از آدم سر زد چه بود؟
در اینجا سه تفسیر وجود دارد که مکمل یکدیگرند:
1- آنچه آدم مرتکب شد" ترک اولى" و یا به عبارت دیگر" گناه نسبى" بود نه" گناه مطلق".
گناه مطلق گناهانى است که از هر کس سر زند گناه است و درخور مجازات (مانند شرک و کفر و ظلم و تجاوز) و گناه نسبى آن است که گاه بعضى اعمال مباح و یا حتى مستحبّ درخور مقام افراد بزرگ نیست، آنها باید از این اعمال چشم بپوشند، و به کار مهمتر پردازند، در غیر این صورت ترک اولى کردهاند، برای مثال نمازى را که ما میخوانیم قسمتى از آن با حضور قلب و قسمتى بى حضور قلب مىگذرد درخورشان ما است، این نماز هرگز درخور مقام شخصى همچون پیامبر و على (علیهماالسلام) نیست، او باید سراسر نمازش غرق در حضور در پیشگاه خدا باشد، و اگر غیر این کند حرامى مرتکب نشده اما ترک اولى کرده است.
آدم نیز سزاوار بود از آن درخت نخورد هر چند براى او ممنوع نبود بلکه" مکروه" بود.
2- نهى خداوند در اینجا نهى ارشادى است، یعنى همانند دستور طبیب که مىگوید: فلان غذا را نخور که بیمار مىشوى، خداوند نیز به آدم فرمود اگر از درخت ممنوع بخورى از بهشت بیرون خواهى رفت، و به درد و رنج خواهى افتاد، بنا بر این آدم مخالفت فرمان خدا نکرد، بلکه مخالفت نهى ارشادى کرد.3- اساساً بهشت جاى تکلیف نبود بلکه دورانى بود براى آزمایش و آمادگى آدم براى آمدن در روى زمین و این نهى تنها جنبه آزمایشى داشت.
بدیهى است منظور این نیست که: شیطان در همه جا به این معنى باشد، بلکه منظور این است که: شیطان معانى مختلفى دارد، که یکى از مصداقهاى روشن آن" ابلیس" و لشکریان و اعوان او است: و مصداق دیگر آن انسانهاى مفسد و منحرف کننده، و احیانا در پارهاى از موارد به معنى میکربهاى موذى آمده است
مقصود از شیطان در قرآن چیست؟
کلمه" شیطان" از ماده" شطن" گرفته شده، و" شاطن" به معنى" خبیث و پست" آمده است و شیطان به موجود سرکش و متمرد اطلاق مىشود، اعم از انسان و یا جن و یا جنبندگان دیگر، و به معنى روح شریر و دور از حق، نیز آمده است، که در حقیقت همه اینها به یک قدر مشترک بازگشت مىکنند.
البته باید ذکر کنیم که " شیطان" اسم عام (اسم جنس) است، در حالى که" ابلیس" اسم خاص (علم) مىباشد، و به عبارت دیگر" شیطان" به هر موجود موذى و منحرف کننده و طاغى و سرکش، خواه انسانى یا غیر انسانى مىگویند، و ابلیس نام آن شیطان است که آدم را فریب داد و اکنون هم با لشکر و جنود خود در کمین آدمیان است.
از موارد استعمال این کلمه در قرآن نیز بر مىآید که شیطان به موجود موذى و مضر گفته مىشود، موجودى که از راه راست بر کنار بوده و در صدد آزار دیگران است، موجودى که سعى مىکند ایجاد دودستگى نماید، و اختلاف و فساد به راه اندازد، چنان که مىخوانیم:
" إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ ...،":
" شیطان مىخواهد بین شما دشمنى و بغض و کینه ایجاد کند ..." (مائده: 91)
با توجه به اینکه کلمه" یرید" فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد حاکى از این معنى است که این اراده، اراده همیشگى شیطان است.
و از طرفى مىبینیم که در قرآن نیز شیطان به موجود خاصى اطلاق نشده، بلکه حتى به انسانهای شرور و مفسد نیز اطلاق گردیده است. آنجا که مىخوانیم:
" وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ" ؛" بدینگونه ما براى هر پیامبرى دشمنى از شیطانهاى انسانى و یا جن قرار دادیم" (انعام: 112)
و اینکه به ابلیس هم شیطان اطلاق شده بخاطر فساد و شرارتى است که در او وجود دارد.
علاوه بر اینها گاهى کلمه شیطان بر" میکربها" نیز اطلاق شده به عنوان نمونه امیر مؤمنان (علیه السلام) مىفرمایند: لا تشربوا الماء من ثلمة الاناء و لا من عروته، فان الشیطان یقعد على العروة و الثلمة ":" از قسمت شکسته و طرف دستگیره ظرف، آب نخورید، زیرا شیطان بر روى دستگیره و قسمت شکسته شده ظرف مىنشیند" (کافى جلد 6 کتاب الاطعمة و الاشربة، باب الاوانى)
و نیز امام صادق (علیه السلام) مىفرماید:" و لا یشرب من اذن الکوز، و لا من کسره ان کان فیه فانه مشرب الشیاطین " (کافى جلد 6 کتاب الاطعمة و الاشربة، باب الاوانى )" از دستگیره و قسمت شکسته کوزه آب مخورید که جایگاه آشامیدن شیطانها است".
از قول پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مىخوانیم:" موهاى شارب (سبیل) خویش را بلند مگذارید، زیرا شیطان آن را محیط امن براى زندگى خویش قرار مىدهد، و در آنجا پنهان مىگردد" (کافى جلد 6 کتاب الاطعمة و الاشربة، باب الاوانى) به این ترتیب روشن شد که یکى از معانى شیطان میکربهاى زیانبخش و مضر است.
ولى بدیهى است منظور این نیست که: شیطان در همه جا به این معنى باشد، بلکه منظور این است که: شیطان معانى مختلفى دارد، که یکى از مصداقهاى روشن آن" ابلیس" و لشکریان و اعوان او است: و مصداق دیگر آن انسانهاى مفسد و منحرف کننده، و احیانا در پارهاى از موارد به معنى میکربهاى موذى آمده است.
کلمه" شیطان" از ماده" شطن" گرفته شده، و" شاطن" به معنى" خبیث و پست" آمده است و شیطان به موجود سرکش و متمرد اطلاق مىشود، اعم از انسان و یا جن و یا جنبندگان دیگر، و به معنى روح شریر و دور از حق، نیز آمده است، که در حقیقت همه اینها به یک قدر مشترک بازگشت مىکنند
چرا خدا شیطان را آفرید؟
بسیارى مىپرسند شیطان که موجود اغواگرى است اصلا چرا آفریده شد و فلسفه وجود او چیست؟! در پاسخ مىگوئیم:
اولا: خداوند شیطان را، شیطان نیافرید، به این دلیل که سالها همنشین فرشتگان و بر فطرت پاک بود، ولى بعد از آزادى خود سوء استفاده کرد و بناى طغیان و سرکشى گذارد، پس او در آغاز پاک آفریده شد و انحرافش بر اثر خواست خودش بود.
ثانیا: از نظر سازمان آفرینش وجود شیطان براى افراد با ایمان و آنها که مىخواهند راه حق را بپویند زیانبخش نیست، بلکه وسیله پیشرفت و تکامل آنها است، چرا که پیشرفت و ترقى و تکامل، همواره در میان تضادها صورت مىگیرد.
به عبارت روشنتر: انسان تا در برابر دشمن نیرومندى قرار نگیرد هرگز نیروها و نبوغ خود را بسیج نمىکند و بکار نمىاندازد، همین وجود دشمن نیرومند سبب تحرک و جنبش هر چه بیشتر انسان و در نتیجه ترقى و تکامل او مىشود. یکى از فلاسفه بزرگ تاریخ معاصر" تواینبى" مىگوید: "هیچ تمدن درخشانى در جهان پیدا نشد، مگر این که، ملتى مورد هجوم یک نیروى خارجى قرار گرفت و بر اثر این تهاجم نبوغ و استعداد خود را بکار انداخت و آن چنان تمدن درخشانى را پىریزى کرد".
پیامهای آیه:
1 ـ خطر شیطان، براى بزرگان نیز هست. او به سراغ آدم و حوّا آمد. «فَأَزَلَّهُمَا»
2ـ شیطان، دشمن دیرینهى نسل بشر است. زیرا از روز اوّل به سراغ پدر و مادر ما رفت. «فَأَزَلَّهُمَا»
3ـ انسان به خودى خود، جایز الخطا و وسوسهپذیر است. «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ»
4ـ هر انسانى به خاطر استعدادها و لیاقتهایى که دارد بهشتى است، ولى خلافها او را سقوط مىدهد. «فَأَخْرَجَهُما5
5 ـ از نافرمانى خداوند و عواقب تلخ وسوسههاى ابلیس، عبرت بگیریم. تحت نفوذ شیطان قرار گرفتن، برابر با خروج از مقامات الهى و محرومیّت از آنهاست. «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ») ( «فَأَخْرَجَهُما»)
6ـ زندگى دنیا، موقّتى است. «إِلى حِینٍ»
رسول اکرم(ص) می فرمایند:
((امت من در زمان مهدی (عج) ازنعمت های فراوان که پیش آنهاست مثل ندیده اند بهره مند میشوند آسمان برایشان می بارد و زمین همه نباتات را خود را می رویاندچشمه ها جاری میگرند و محصولات دوبرابر خواهد شد. در آن وقت مرغان درآشیانه ها وماهیان در دریاها بچه می آورند. و از این نعمتها همه امتاستفاده می کنند.
در خانه آه دارد علی
عشق پهلو شکسته داردعلی
آن پسر جان داد فدای مادرش
حسن حسین داغ مادر دارند یاعلی
در خانه آه دارد علی
عشق پهلو شکسته داردعلی
آن پسر جان داد فدای مادرش
حسن حسین داغ مادر دارند یاعلی
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
فاطمیه قصه گوی رنجهاست فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست
فاطمیه شعر داغ لاله است قصه ی زهرای 18 ساله ست
فاطمیه شرح دیوار و در است دفتر در مقام سخت زینب پرور است
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
ما گوشه نشینان غم فاطمیه ایم
محتاج عطا و کرم فاطمیه ایم
عمری است که از داغ غمش سوخته ایم
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
زآن روزی که سیلی خورد زهرا
سیه شد روزگار اهل معنا
شنیدم زعارفی که می فرمود
حکم فرج را کند زهرای سیلی خورده امضا
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
زهرا که شهید گشت بی جرم و گناه
هست از غم او، سینه ی عالم پر آه
ناموس خدا کجا و سیلی خوردن
لا حول و لا قوه الا بالله
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
کشته شد محسن آنان که تماشا کردنند
سند تیر به اصغر زدن امضاء کردنند
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
ای کاش فدک این همه اسرار نداشت
ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این بود
ای کاش در سوخته مسمار نداشت
بعد از این خورشید می ماند غریب ، می تراود از لبش ام یجیب
. . .
از مشرق قلبم رسیده فاطمیه . رخت عزایم کو ، رسیده فاطمیه .
. .
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
حضرت محمد (ص) : فاطمه پاره تن من است . هر که او را
بیازارد ، مرا آزرده خاطر کرده است و هر که او را شاد کند ، مرا نیز خوشحال نموده
است .
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
دکتر شریعتی:
خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است.
دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم که فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
«فاطمه، فاطمه است»
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود ،
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود ،
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه ،
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود .
شهادت حضرت زهرا (س) بر شما تسلیت باد
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
یا فاطمه”س” من عقده دل وا نکردم
گشــتم ولی قبـــــر تو را پیـــدا نکردم
چشـــم انتــظارم، مـــهدی”عج”بیاید
تــا تـــربـتــت را پــیــــــــدا نــمـــایـــد
چرا پس بوی غربت یا رب از این خانه می آید
صدای شستن فردی از این کاشانه می آید
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
دانی که چرا صورت زهرا شده نیلی؟
می خواست رخش پیش عدو زرد نباشد
ای کاش یکی بود در آن کوچه و می گفت
آن کس که به زن حمله کند، مرد نباشد
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
بعد از تو ای آشنای غم بی ترانه ام
رفتی و دلشکسته ترین در زمانه ام
چشمم سیاه گشته به راه اجل مگر
گم کرده بعد رفتن تو راه خانه ام
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
این همه خون روی زمین مال چیست؟
سر تو با این درو دیوار چیست؟
جان به فدای تو و معشوق تو
این رخ نیلی تو از بهر چیست ؟
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
الا ای چاه، یارم را گرفتند
گلم,عمرم,بهارم,را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دارو ندارم را گرفتند
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
برد در شب تا نبیند بی نقاب
ماه نورانی تر از خود، آفتاب
برد در شب پیکری همرنگ شب
بعد از آن شب، نام شب، شد ننگ شب
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
آب! بسوزد دلت/ خاک! شود خاک عزا بر سرت/باد! پریشان شوی/
چشم! الهی که بباری فقط/ پیش نگاه شما… مادر خورشید سوخت
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
حضرت زهرا (س) فرمود: خدایا مرا فارغ کن که تمام توجه ام به
آن باشد که برای آن خلق شده ام.
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
از فاطمه اکتفا به نامش نکنید / نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس که در او محبت زهرا نیست / علامه اگر هست سلامش نکنید
. ..
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
یا علی رفتم بقیع اما چه سود / هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست / آن گل صدبرگ خوشبویت کجاست
هر چه باشد من نمک پرورده ام / دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
گرچه مظلومی مولا سندی معتبر است این سند ثابت و امضا شده
با میخ در است.
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
سرفصل کتاب آفرینش زهراست
روح ادب وکمال و بینش زهراست
روزی که گشایند در باغ بهشت
مسئول گزینش و پذیرش زهراست
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
خدایا به سوز دل مولا علی-ع و به پهلوی بشکسته ی زهرای
مرضیه-س
قَسمت می دهیم که فرج منتقم شان را برسانی .. آمین
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
گل من که رنگش نیلی نبود / جواب محبت که سیلی نبود . . .
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
منم زینب که بی دلدار مانده ست
به قلبم خون به چشمم خار مانده است
نگاهم خیره میماند همیشه
به آن خونی که به دیوار مانده است . . .
صحیفه حضرت فاطمه (س) را میخواندم بسیار زیبا دیدم بازنشر این مطالب را
همانا خداوند ایمان را وسیله ای برای پاک شدن از شرک
نماز را وسیله ای برای پاک شدن از کبر و غرور
زکاة را مایه تزکیه نفس و افزایش روزی
روزه را موجب تقویت اخلاص
حج را موجب استحکام و استواری دین اسلام
عدل را موجب نظم و انتظام دلها
اطاعت از ما(اهل بیت عصمت و طهارت ) را موجب نظام مندی ملت اسلام
امامت را موجب امنیت مسلمین از تفرقه و اختلاف
جهاد را باعث عزت دین اسلام
صبر را موجب تحصیل پاداش و کسب شایستگی برای دریافت آن
امر به معروف و نهی از منکر را موجب اصلاح جامعه مسلمین
نیکی به والدین را موجب مصونیت از عذاب و سخط خدا و رسول او
صله ارحام را وسیله افزایش تعداد مسلمین و مومنین
قصاص را موجب پاسبانی و حراست از خون مسلمین
وفای به نذر و عهد را موجب تحصیل مغفرت الهی و وفای در کیل
ترازو را موجب دفع ضرر و زیان از مسلمین
نهی از شراب را موجب دوری از پلیدی وآلودگی
دوری از تهمت ناروا را موجب مصونیت از عذاب و لعنت الهی
ترک دزدی را موجب عفت و امنیت جامعه مسلمین
و همچنین برای اخلاص در عبودیت و بندگی هر گونه شرک را حرام فرمود